رهبر طایفه کریشنا در ایران کسی به نام <وارنا کریشنا> است. مریدان او اغلب از قشر جوان هستند. آنها محافل متعددی در طول هفته تشکیل میدهند. در محافل آنها ابتدا سازهای هندی نواخته میشود و پس از خاموش کردن چراغها، همگی در یک حلقه مشغول به رقص خاصی میشوند.
مقدمه
دو نفر با نام <کریشنا> شناخته شدهاند که باید آنها را از یکدیگر بازشناخت:
کریشنامورتی؛ وی متولد سال 1896 میلادی در جنوب هند است که پس از عمری تلاش در سال 1986 با داشتن 91 سال سن دیده از جهان فرو بست. او در خانوادهای برهمن متولد شد و تحصیلاتش را در اروپا و رشتة روانشناسی تکمیل کرد. حدود سی عنوان کتاب به زبان فارسی از وی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: تعالیم کریشنا مورتی، حضور در هستی، حقیقت و واقعیت، پرواز عقاب، برای جوانان، قدرت تغییر، نگاه در سکوت، خشونت و خلاقیت و عرفان خودشناسی. <بنیاد کریشنا> در هند عهدهدار ترویج افکار و اندیشههای وی است.
راما کریشنا و وارنا کریشنا؛ او از اقشار محروم هند بود و خود را مظهر کریشنا (خدای پهلوانی) مینامید. وی در قرن نوزدهم میلادی افکار خود را منتشر ساخت. راما از ابتدا هندو بود، اما بعدها به آیین مسیحیت گروید. پس از مدتی به آیین بودایی و بعد هم به اسلام گروید و در نهایت به همان مذهب هندو بازگشت. امروزه مکتب کریشنا که از اصول و مبانی هندو پیروی میکند، سبب تشکیل محافلی در آمریکا و اروپا شده است.
شوشتری می نویسد: "شيخ احمد بن فهد كتابى در علوم غريبه (جادو) جمع آورى كرده بود چون هنگام احتضار وى رسيد آن را به يكى از نوكران خود داده، وصيت كرد آن را در آب فرات بيندازد امّا محمّدبن فلاح كتاب را از وى گرفته و با خواندن آن كارهايى مثل نيزه بر شكم زدن و غيره انجام مى داد. نوشته اند كه احمد بن فهد حلّى فتواى قتل وى را صادر كرد ولى سيّد محمّد فلاح با ادعاى سيّد صوفى از اين فتوا رهايى پيدا كرد.
ایران در آستانه قرن هشتم میلادی حاکمیتی چند پاره داشت. در واقع حکومت ایلخانیان که دولت عباسی را برانداخت در استمرار و دوام دچار تعارض با ملت شد و تسلط خود را بر تمام پیکره ایران از دست داد. اینگونه بود که در نقاط مختلف ایران دولت های محلی گوناگونی شکل گرفته بود و از آن جمله مشعشعیان است در خوزستان و بین النهرین. به گفته ی عبدالله مستوفی این منطقه یعنی بین النهرین و خوزستان "دل شهر ایران" بود و شاید اکنون نیز باشد.
روابط بسیار نزدیک و همپیمانی سازمان رهبری بهاییت با بیگانگان و دولتهای استعماری، آنچنان آشکار است که تاریخنگاران حوزه تاریخ معاصر ایران، بهاییت را محصول سیاستهای استعماری غربی برای تغییر بنیان فکری و اجتماعی جوامع اسلامی میدانند.1
فریدون آدمیت، نماد روشنفکری الحادی، درباره وابستگیهای سیاسی بهاییان مینویسد:
...دستگاه بهایی پیوستگی خاصی با سیاستهای مختلف خارجی داشته و این کیفیت با گرویدن عنصر یهودی به آن گروه، حدت گرفته است. مرام و مقصد آنان رواج بیوطنی است و راه و رسم آنان سرسپردگی به سیاستهای اجنبی. ...رأی ما دراینباره مبتنی است بر شواهد عینی و آنچه برای ما معتبر است، همان شواهد عینی است.2
وی سپس با بررسی شواهد خود، چنین نتیجه میگیرد که عنصر بهایی نیز چون عنصر جهود، یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران شد. جالب اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند.
تاریخنگاران غیربهایی بیطرف، تردیدی ندارند که این مذهب با پشتیبانی و جهتدهی قدرتهای استعماری شکل گرفته است تا ساختار جامعه مذهبی ایران را دگرگون سازد و نیز منافع استثمارگران را تأمین کند. برای اثبات این مدعا، شواهدی عرضه میکنیم و وجدانهای بیدار را به داوری فرامیخوانیم:
بهاییت در مسیر تاریخی و اعتقادی خود با چالشهای گوناگونی روبهرو است که مهمترین آنها عبارتند از:
1. اختلاف بهاییت با آموزهها و متون معتبر اسلامی
الف) مخالفت بهاییت با خاتمیت پیامبر اسلام
مسلمانان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پیامبر اسلام و آخرین فرستاده خدا و اسلام را آخرین دین و کاملترین آیینی میدانند که خداوند به بشر ارزانی داشته است و معتقدند پس از اسلام، دین دیگری نخواهد آمد. در زمینه خاتمیت پیامبر اسلام، آیهها و روایتهای زیادی در قرآن و منابع روایی وجود دارد. صریحترین آیه در این زمینه آیه 30 سوره احزاب است که میفرماید:
ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین.
محمد، پدر هیچیک از مردان شما نیست. همانا او فرستاده خدا و پایانبخش پیامبران است.
همچنین در روایت معروف و مشهور «منزلت» که شیعه و سنی آن را قبول دارند، پیامبر اسلام خطاب به امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید:
یا عَلِی اَنتَ مِنّی بِمنزلةِ هارونَ مِن موسی اِلّا اَنَّه لا نَبی بَعدِی.1
ای علی! جایگاه تو نسبت به من، همانند جایگاه هارون نسبت به موسی است، جز اینکه پیامبری پس از من نیست.
رهبران بهایی بهگونهای شگفتآور، از سویی آیات قرآن و حتی روایتها را تأیید میکنند و از سوی دیگر با معرفی خود بهعنوان فرستادگان الهی، مدعی ادامه داشتن سلسله پیامبران الهی و منکر خاتمیت رسول خدا صلی الله علیه و آله شدهاند. مبلّغان مختلف بهایی برای برطرف کردن این اختلاف، کوششهای نافرجامی کردهاند. ابوالفضل گلپایگانی، خاتمیت را وبای عام دینی مینامد و در کتابهای خود از جمله کتاب فرائد، عاجزانه درصدد انکار آن با توجیههای بیاساس است.2
با ادعای اینکه فالون دافا مذهب نیست؛بلکه یک روش تزکیه است و هر کس با هر مذهبی میتواند این روش را تمرین کند و تزکیه نماید،به فریب دادن مردم پرداختهاند و هم اکنون بیش از صدمیلیون نفر در60کشور جهان آن را تمرین میکنند.
مرحوم آیت الله العظمی 'محمدتقی بهجت' كه دوای دردها را در دعای تعجیل در ظهور امام زمان(عج) می دانست، فرمود: مهمتر از دعا برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)، دعا برای بقای ایمان و ثابت قدم بودن در عقیده و عدم انكار آن حضرت تا ظهور اوست.
به گزارش ایرنا، امروز جمعه - ۲۷ اردیبهشت ماه - مصادف با چهارمین سالگرد عروج ملكوتی عارف وارسته و سالك الی الله آیت الله بهجت است؛ فقیهی كه عمر خود را برای تبلیغ معارف دینی و هدایت عابدان و رهپویان حقیقت صرف كرد.
به اعتقاد این مرجع تقلید، اگر برای فرج دعا می كنید، نشانه آن است كه هنوز ایمانتان پا برجاست، زیرا در آخرالزمان گرفتاری اهل ایمان خیلی سخت می شود.
وی با بیان اینكه 'سبب غیبت امام زمان(عج) خود ما هستیم' به روایتی اشاره كرده و فرمود: بیشتر كسانی كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار می كنند. یعنی بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت برمی گردند.
به همین علت این عارف وارسته به نقل از ائمه معصومین(ع) سفارش كردند تا این دعای فرج را كه دعای تثبیت در دین است، بخوانیم 'یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینك' ای خدا، ای رحمت گستر، ای مهربان، ای زیر و رو كننده دل ها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنی آن مرتبه ای از ایمان را كه به من منت نهادی، حفظ كن، نه این كه مسلمان باشد و به همان باقی باشد، چون این معنا، تثبیت در دین نیست.
سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد.
به گزارش جام نیوز، از آیت الله بهجت ره خواسته شد تا در مورد ولایت فقیه و محدوده اختیارات آن توضیح دهند. ایشان در جواب این سوال فرمودند:
می دانیم که دین اسلام آخرین دین، و احکام و قوانین اسلام آخرین مقرراتی است که از ذات مقدس پروردگار وضع شده است، و پیغمبری بعد از خاتم الانبیاء (صل الله علیه و آله و سلم) نخواهد آمد، و کتابی آسمانی بعد از قرآن کریم فرستاده نخواهد شد، وباید این کتاب تا قیام قیامت کتاب قانون بوده و عترت اهل بیت پیامبر اکرم (صلوات الله علیهم اجمعین) مبیّن آن باشند.
و نیز روشن است که امت محمدی صل الله علیه و آله و سلم در زمان حضرت حجت و معصوم حق، هر چند در زندان یا در حال تبعید باشد می توانند وطیفه خود را ولو با مشقّت بسیار و تحمل مشکلات فراوان به دست آورند. ولی سخن درباره زمان غیبت کبرای حجت حق است، که در این موقعیت نمی توان برای مسأله بیش از سه صورت فرض کرد:
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشرف در نامهای به چهارمین نایب خاص خود سخنی درباره مدعیان ارتباط با ایشان و مشاهده ایشان فرمودهاند.
مشرق- در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی چنین آمده است:
زمانى كه زمان رحلت أبوالحسن علی بن محمد سمری (آخرین نایب خاص امام عصر(عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه كسى وصیّت مى كنى؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند كه تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد؛ پس خود را براى مرگ مهیّا كن و به احدى وصیّت مكن كه پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن، پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.
و به زودى كسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده كنند، بدانید هر كه پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده كند دروغگوى مفترى است،
«وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.»
«احتجاج طبرسی،جلد 2 صفحه 475»
منتقد جریان عرفانهای کاذب یعنی کسی که عرفان اسلامی را بطور علمی و عملی فرا گرفته و درصدد اثبات آن در مقابل هجمه نظریه های کاذب است، استادمان (مرحوم آیت الله احمدی) می فرمود: «عارف باید فقیه و مجتهد باشد.» یعنی فهم دینی آن در حد اعلا و در حد یک مجتهد دینی باشد. پس اگر از باب تعرف الاشیا باضدادها وارد شویم کسی می تواند منتقد عرفان کاذب باشد که به نحو اتمم و اکمل عرفان اسلامی را دریافت نموده باشد و سپس به نقد جریانهای کاذب منسوب به آن بپردازد.
عرفان حلقه با توسل به اندیشههای امانیستی و غیر الهی، در اولین قدم ضمن تاکید بر دست نیافتنی بودن خداوند، سالک را در رسیدن به حقیقت جهت اتصال به شعور کیهانی که هیچ صبغه الهی نداشته و تنها موید عرفان کابالاست، فرا میخواند.عرفانِ توحیدی، شناختی مبتنی بر کشف و شهود از راه قلب است که با سیر و سلوک همراه میباشد و در این مسیر، دل قابلیت دریافت اسرار و حقایق هستی را مییابد. اما در دورانی که مواجه با نفوذ عرفانهای کاذب، پهلو به پهلوی عرفانهای راستین هستیم، نحوه معرفیِ عرفان به طور عام و عرفان اسلامی به طور خاص بر اسلوبی جدید بنا نهاده شده است.
از آنجا که مدعیان عرفانهای نوظهور همواره به دنبال خیزشی نوین در مسیر سیر و سلوک عرفانی بودهاند، برآنند تا شتابزده خلا به وجود آمده میان انسان و خداوند را پر نمایند، لذا با توسل به اندیشههایی که کمتر صبغه الهی داشته و ریشه در آموزه های اومانیسم دارد، بشریت را در بیراهه ای جدید گرفتار نمودهاند. اما همانگونه که دینِ ساخته دست بشر، دین نیست، عرفان نیز که یکی از ساحات دین است، باید در زمین وحی ریشه گسترانیده و دستاوردِ التقاط و گزینش عرفانها یا عرفان وارهها نباشد.
در سه دهه اخیر جریان نوظهورِی با عنوان «عرفان حلقه» با ادعایِ صیانت از عرفانِ این مرزوبوم به صحنه آمده است و طریقتی جدید را بنیان نهاده که طی آن سالک، دیگر نیازی به درنوردیدنِ «مقاماتِ» عرفان اسلامی نداشته و تمام مراحل سیر و سلوک با اتصال به شبکه شعور کیهانی طی میشود.محمد علی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه در یکی از تألیفات خود می گوید: عرفان کیهانی(حلقه) سیر و سلوک عرفانی از طریق اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی است.
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نشانه هاي ظهور امام عصر(عج) و آدرس zohoor08.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 76
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 199
بازدید کل : 209056
تعداد مطالب : 130
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1